پزشکی و سلامت

  • ۰
  • ۰

کارگردان : Jodie Foster

نویسندگان : Jamie Linden

بازیگـران : George Clooney, Julia Roberts, Jack O'Connell

دانلود سریال خارجی

دانلود فیلم خارجی,دانلود فیلم خارجی,دانلود فیلم خارجی

خلاصه جریان : مجری تولید و ساخت کننده برنامـه تلویزیونی اقتصادی وقتی با حمله مسلحانه شخصی که به دلیل توصیه های اقتصادی آنان به خاک سیاه نشته مواجه می شوند در شرایط سختی قرار می گیرند

«هیولای پول» سعی دارد تا چیزی فرای یک تریلر بی فکر بی ملاحظه باشد. با پی ریزی بنیانش بر پیامی در مورد ی خطرات بازی بورس فیلـم به دنبال تزریق جوهره اش به درون نوع ی است که با فیلم دیدنی های پاپ کرنی اکشن اشباع شده است. متاسفانه بر خلاف استعدادهای بسیاری که در جلو و پشت دوربین قرار دارند فیلم جالب در غلبه کردن بر روایت متزلزلی که خزعبلات بی پایانش مانع جدی گرفتن آن می شود ، ناتوان است.اصطلاح ( تعلیق ناباوری ): در فیلم جالب ی معنا پیدا می نماید که از تماشاگرانش می خواهد تا از پیش قبول کنند که اتفاقات فیلم زیبا در (جهان ی واقعی) و نه در جهان ی موازی که قوانین عقلی ( و گاها قوانین فیزیک ) به تعلیق در آمده ، روی می دهد. در فیلم جذاب ی مثل «جان سخت» فردی نپرهزینه (تعلیق ناباوری ) نیست چرا که ما می دانیم که این فیلم جذاب تماما فانتزی است و به ویژه جهت ایجاد هیجان آدرنالینی تولید و ساخته شده است.

از طرف دیگر «هیولای پول» حاوی پیامی است و بدای این که تماشاگر پیام فیلم دیدنی را بپذیرد. جهان یی که فیلم جذاب در آن روی می دهد می بایست حس باورپذیری حوادث را ایجاد نماید این همان چیزی است که فیلم جذاب در آن شکست می خورد.

به نسبتی که تمهیدات فیلم جذاب همچون خانه ی پوشالی متزلزلی روی هم قرار داده می شوند، دنبال کردن فیلـم سخت تر می شود.فیلم جذاب گیرایی زیاد بهتر ی دارد: تصور بکنید چه می شد اگر مرد مستأصلی که تمام ی دارای ی اش را در نتیجه ی پیروی از توصیه ات یک مشاور اقتصادی از دست داده ، مجری همان پروگرام ی اقتصادی را در برنامـه تلویزیونی زنده به گروگان بگیرد. «جورج کلونی» نقش «لی گیتس» ،شومن پروگرام ی «هیولای پول»، را برعهده دارد. سخنرانی های گیتس که با صوت بلند ادای سریع کلمات انجام می شود به او بیشتر فرد جارچی کارناوالی را می دهد تا یک مشاور اقتصادی.

تولید و ساخت کننده ی برنامـه ، «پتی فن» ( جولیا رابرتز ) آن قدر از کار روزانه اش و از گیتس خسته است که وقتی مرد مرموز نامـه رسان با چند بسته وارد استودیو شد از قبل پایش را بیرون از در گذاشته بود.

با چرخش دوربین ، «کایول بودول» ( جک اوکانل ) بر روی گیتس تفنگ می کشد و مجبورش می نماید تا جلیقه ی انفجاری را بر تن نماید . بعد از توضیح دادن این که چطور تمام دارای ی اش را به خاطر مشاوره های غلط او از دست داده از گیتس در مورد ی آن مشاوره ها توضیح می خواهد. گیتس ناتوان در بیان این توضیح با رئیس بخش روابط عمومی کمپانی «کاتریونا بالف » ارتباط برقرار می نماید اما او توصیه ی جز ( حرف زدن با مجرم ) ندارد. تلاش های کاتریونا بالف جهت رابطه با CEO «دومنیک وست» بی ثمر است گیتس را به این فکر می اندازد که سقوط سهام نتیجه بزهکاری اداری است تا فساد احتمـا لی در وال استریت.با تمام ی حرف هایی که درمورد ی «الگوریتم» و «خرابی» زده می شود، فیلم جذاب در هایی تماشاگر را در ورطه ی دو پهلویی گرفتار می نماید .

با این که فیلم زیبا در تلاش است که بنا فرهنگ وال استریت را متهم نماید ولی در این کار هم شکست می خورد. در واقع ، نهایتا این فیلـم در مورد ی حرص طمع یک فرد است تا ضعف سیستم ( با این حال فیلم جالب نامـه این فکر را در ذهن تماشاگر می اندازد که سیـستم سبب فساد است ).

در فیلم زیبا ، وجهه ی پلیس نیویورک هم زیر سوال می رود : مأمورین پلیس، هم چون یک گروه آماتور وارد عمل می شوند در مدیریت بحران هم ناتوان اند. کارگردان فیلم دیدنی «جودی فاستر» با ایجاد تعلیق در زمانی که حوادث دست به دست هم می دهند تا کایول به لبه نزدیکتر شود تنش را از موقعیت می چلاند.

فاستر از محیط بسته ی تلویزیونی، سکانسی پر تنش می سازد که در آن بازیپرهزینه مهم - گیتس ، پتی ( که فقط صدایش شنیده می شود ) و یک فیلم جالب بردار - در تلاش ند تا کایول را از منفجر کردن بمب منع کنند و زمانی که گیتس به مقصر بودنش در آن چه بر کایول اتفاق افتاده پی می برد، دچار عذاب وجدان می شود.

فاستر احتمـا لا در این تاثیر از «سیدنی لومتر» تأثیر پذیرفته - نشانه هایی از فیلم زیبا «بعد از ظهر سگی» در این فیلم جالب مشهود است .

گیتس، فروشنده ای لهستانی است که حرکات او جلوی دوربین انعکاسی از فرد جذاب ولی نامطبوع او پشت دوربین است.کلونی رفیق داشتنی بودنش را با به داخـل نقش می آورد. گیم او دقیق و قابل توجه است. «جولبا رابرتز» وظیفه ی نشستن در اتاق مجزا و تماشای کلونی در مانیتور و زمزمه کردن دستورالعمل ها در گوش او را دارد.

«جک اوکانل»، نقش کایول، چون یک مرد بی سواد غیر قابل کنترل ایفا می نماید که ( همان گونه که در سکانس وحشیانه ای که رفیق یک دختر ش سر او فریاد کشید، دیده می شود ) موارد ی فراتر از باختن 60 هزار دلار در یک معلت ه ی بد دارد. همان گونه که فیلـم آشکار می نماید ما ( به مانند گیتس ) می خواهیم که بیشتر با کایول حس همدردی همزاد پنداری کنیم اما او معمولا مثل وحشی عمل می نماید مانع می شود.

تا زمانی که درام در تلویزیون اتفاق می افتد تمام ی جهان در حال تماشای آن هستند ، فیلـم مردم را متقاعد به تماشا کردن می نماید ولی زمانی که مأموران پلیس نقشه ی نجات آسان لوحانه ی شان را اجرا می کنند و گیتس، مشاهدات زیاد درمورد ی سقوط سهام را شروع می نماید ، فیلم جالب جذابیت خود را از دست می دهد.

واقع نمایی با پوچی و چرندی مضمکان شده است.

«هیولای پول» سعی دارد تا تریلری هوشمندانه باشد ولی به خاطر فیلم زیبا نامـه اش در رسیدن به این هدف شکست می خورد. فیلم جالب نامـه ای که در حین داشتن اعتراضی مشروع در میزان تمهیدات غیر منطقی فرد های گنگی که تمام چیز را به سمت نتیجه می برد باقی می ماند.

  • ۹۵/۰۲/۳۰
  • امید جهان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی